تو و قطاروپنجره آن و انتظار…
من ورسیدن آن ثانیه آخر.
ویک ثانیه چشم در چشم یار…
تو وباز شدن چشمت از تحیر!
من و….دویدنم در حیرت بسیار!
یکی دو ثانیه در التهاب….وبعد..
تو ماندی و یک پنجره رو به دشت.
من ماندم و یک آهن فراری بی قرار از یار.
(20سال بعد)د.شهریور97
موضوعات: موضوع
[دوشنبه 1397-06-19] [ 05:11:00 ب.ظ ]